یقه سفیدها...
یقه سفیدها...
میخواهم حرفهایی از جنس امروز بزنم حرفهایی که حتماً بعضیها را ناراحت میکند، برخیهایی که هم خاطرات جهاد صغیر دیروز را دوست دارند و هم زیاد از نقدهای امروز خوششان نمیآید، همانهایی که پشت آمبولانسها خاک سنگر خوردند و حالا عطر و ادوکلن میز و صندلی خوشبویشان میکند همانهایی که وقتی برای این کشور خون میدادیم تا بمانیم مشغول به تحصیل بودند تا بعد از اینکه صدای توپ و خمپارهها خوابید برگردند و درون چمدانهای که با خودشان آوردند برنامه ذلیل کردن استقلال این ملت را، چند سال بعدش، پیاده کنند. اصل حرفم با شماست، شما که داستان انقلاب را شنیدید و خوابتان برد، شمایی که گمان کردید برای اینکه خودتان را باد کنید باید باری باشید بر دوش دیگران، یا باید پای در رکاب سیاست بگذارید و یا باید سروهای سربلند ایستادگی را سر ببرید، شما را که روزی خودتان جانمایهی این ملت بودید چه شد که سرمایههای این ملت را هر وقت خواستند سر برآورند بهجای اینکه ارج نهید صدایشان را خفه کردید، اینها جواناند، جوانانی که فردای این ملت را میسازند، پیرمرادمان امیدش به همین جوانها بود،پیرترین جوان انقلاب هم دغدغهاش تمام جوانهایمان هست. جوانانی که درزمانی که غبار فتنه همهجا را گرفته بود و فتنهگر آمده بود وسط میدان و جولان میداد و به خیالش که این ملت دیگر امامشان را از یاد بردهاند و راحت میتواند بیاید و بزند و برود و به امام این امت توهین کند... این بار هم با چراغ هدایت مولایشان راه را از بیراه تشخیص دادند و دست فتنه را قلم کردند...نه؛در این کشور از این خبرها نیست جوانان این ملت حرفشان را صریح میزنند. این تهفه درویش را هم فقط برای همین نوشتم که بدانید بیخود دلتان را به حرفهای برف خوش نکنید. اگر دوباره جماعتی بخواهند بنیصدر شوند همین را فقط بدانند که عاشورا را دوباره تکرار خواهیم کرد، عاشورایی همچون سی سال پیش ولی این بار نه جنگ هشت سال طول خواهد کشید، نه از کارشکنی خبری هست و نه خبری از جام زهر...
#فرزند-محرمم