کاش می شد همه می رفتیم؛
کاش میشد همه میرفتیم و
در خلیجفارس غسل شهادت میکردیم
رسانههای غرب حالا میتوانند تلافی سرخوردگیشان از 22 بهمن 57 تا امروز را یکجا خالی کنند و شروع کنند به فحاشی و خطونشان کشیدن، رئیسجمهورشان هم ژست قهرمانانه بگیرد و پزش را بدهد که فعالیتهای هستهای ایران را بدون شلیک گلولهای متوقف کردیم
وزارت خارجه هم میرود توی پستوی بیانیه نویسی، که آقا خیالتان راحت بهشان ایمیل زدیم تحتفشار هستند اگر برجام هم نقض شد فدای سرتان، بجایش ایرباس گرفتهایم. نتیجهاش هم میشود اینکه وزیر خارجهشان صحبت از لغو دلخواهانه برجام میکند و به یک بیانیه مطبوعاتی رضایت میدهند. شرکت آمریکایی ایرباسهای بادکرده روی دستش از قرارداد برزیل را میفرستد برای paintshop تا خوشحال از رنگ کردن کلاغ و قالب کردنش به ما بهجای قناری، پول کارگرانش را دربیاورد و از ورشکستگی فاصله بگیرد.
از اینطرف هم چند وقت یکبار از گوشهی محفل عیش و نوش سفید جامگان سیاهروی اماراتی، شیخنشین جوانی که بالای لبش هم سبز نشده برای اینکه خودش را به شکمبارههای سعودی –یهودی بشناساند گلو پاره میکند و میرود در هپروت یک بحرین گیری دیگر از ایران و این ملت مظلوم مقتدر
آقای وزیر خارجه و معاونش هم دوباره میشود قهرمان ملی که حقوق بینالملل با ما، شما که اطلاع نداری ... .
رگهایمان زده بالا و مدام با گوگل و یاهو وَر میرویم. آنطرف تحریم پرچم اماراتی میگذارند و اینطرف, بمب گوگلی درست میکنند. اینیکی شاخوشانه میکشد و آنیکی بیانیه میدهد، آنیکی به همین بهانه سایت درست کرده و اینیکی کمپین با هشتگ اختصاصی راه انداخته، چه اوهامی!
عجب قصهای شده این بازی بین ما و عرب عیاشها؛ اوضاعمان حسابی نهجالبلاغهای شده، وضع ما چنان شده که مستعمرهای کوچک, سرمایههای وطن ما را تهدید میکند و از آن بر هم ضحاکان بوستون نشینِ قاتل احمدی روشنها، به بهانه نقض حقوق بشر در سازمان ملل علیهمان لایحه تنظیم و تصویب کنند
چرا هیچیک از آنها که دلار دلار وطنی خرجشان میشود اینچنین باد به سر کفتاران شبنشین بیصاحب انداختهاند که اینگونه گستاخ شود؟ چرا اینها که هرروز به سروکلهی هم میزنند، به غربت این انقلاب فکر نمیکنند؟
کاش میشد مثل حاجی بخشی و سلیمانی و کرد و مهدوی همه میرفتیم و در آن سنگر، به یاد روزهایی که به دنبال جنازههای گلگون هواپیمای ایرباس آبهای ابوموسی دریای خون بود, در آب خلیجفارس غسل شهادت میکردیم و اطراف تأسیسات هستهای بوشهر کمربند انسانی تشکیل میدادیم و کنار هم تا آخر عمر نگهبانی میدادیم و میایستادیم. کاش باورمان میشد ابوموسی سند نمیخواهد, فعالیت هستهای و حفظ خون جوانان وطن ورقپارهی سازمان بی بشر نمیخواهد. جنجال و روزنامه و کمپین نمیخواهد, کوروش و داریوش و وعده ی هشت من یک غاز نمیخواهد, کمی غیرت و حماسه میخواهد, کمی انسانیت و تقوا میخواهد, کمی وحدت و یگانگی میخواهد تا بماند و تا همیشه بشود افتخار همهی ما؛ مثل شلمچه و هویزه رمز پیروزی... نطنز و بوشهر و فردو و ... در انتظار حماسهی هجرت دلها و یگانگی اندیشههای ماست.
مردهای مرد را آغاز و پایان روشن است
#فرزند-محرم