من الغریب الی الحبیب

اینجا قلمم تنها وقف سید است؛

من الغریب الی الحبیب

اینجا قلمم تنها وقف سید است؛

من الغریب الی الحبیب

خدایا، یارانمان! یارانمان! آری یارانمان را ربودند که «تن‌ها» بودیم، «تنها» شدیم. پایمان را شکستند تا نرویم. زبانمان را بریدند تا نگوییم. خونمان را ریختند تا نباشیم. اینان چرا از «انسان» می‌هراسند؟ چرا از ایمان می‌ترسند؟
پنداری که چون شمع ذوب می‌شویم، آب می‌شویم. ما از مردن نمی‌هراسیم، امّا می‌ترسیم بعد از ما «ایمان» را سر ببرند و اگر هم نسوزیم روشنایی می‌رود و جای خود را دوباره به شب می‌سپارد. چه باید کرد؟ از یک‌سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا «آینده» بماند هم باید امروز شهید شویم تا «فردا» بماند و هم باید بمانیم تا فردا «شهید» نشود.
عجب دردی!

rezvanfares@ در نرمافزار سروش و بله

آخرین نظرات

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

تحریف آیت‌الله بهشتی برای تخریب آیت‌الله مصباح

 

 

 

چند روز پیش در فضای مجازی مطلبی را خواندم که هرچند وقت یک‌بار پیرامون شخصیتی پخش شده که از ابتدای انقلاب تاکنون مجاهدت‌های بسیاری برای انقلاب و اسلام انجام داده و شاگردان بسیاری را در مکتب اسلام برای انقلاب تربیت‌کرده است و همین شده است خار چشم دشمنان اسلام که امروز جماعتی مغرض برای تخریب وجهه وی دست به دامن تحریف‌شده و این بار قرعه به نام شهید آیت‌الله بهشتی زده اند؛ ماجرای یک انتقاد ساده بین دو انقلابی را به‌صورت اختلاف در اصول و شکاف عمیق بین این دو تن نشان می‌دهند.

 

 

این شد تا قلم بدست بگیرم و بنویسم از رفاقت این دو یار،آیت الله بهشتی و مصباح، که این روزها از همیشه مظلوم ترند.

 

 

اصل ماجرا به انتقادات گسترده‌ای که حول محور سخنرانی‌های دکتر شریعتی شکل‌گرفته بود مربوط می‌شود آنچه شریعتی با عنوان اسلام‌شناسی معرفی می‌کرد، بازشناسی خامی بود که ضررهایی را برای مشی درست دینی به همراه داشت که در میان جماعت اکثراً طلبه باعث ایجاد مباحثات علمی می‌شد امّا در این بین افرادی با جاروجنجال و برخورد متعصبانه کوشیدند تا اختلاف نظرهای این‌گونه را به شکافی عمیق میان بزرگان تعبیر و از آن تصویر یک دعوای تمام عیار ارائه کنند و همین برخوردها در مدرسه حقانی بود که آیت‌الله بهشتی را به واکنش واداشت تا ضمن تأکید بر همان بحث علمی، برخورد برخی طلاب مدرسه را به نقد بکشد. شهید بهشتی ضمن طرح این سؤال که چرا باید مسئله‌ای که لااقل میان من و جناب آقای مصباح به‌صورت دو برداشت قابل طرح است، به این شکل درآید؟ از کسانی که در دو سویه میدان حاضر نبودند، حقیقت را بپذیرند و نیز کسانی که می‌کوشیدند تا از کاه، کوه بسازند، انتقاد کرد و آنان را یک مشت لجوج، پرخاشگر بی‌جا، متعصب و ولنگار توصیف کرد.

 

 

امّا این جماعت لجوج در زمان حال بخش‌هایی از سخنان این شهید بزرگوار را تقطیع کرده و چنان وانمود کرده‌اند که خطاب به آیت‌الله مصباح است و این چنین اکاذیب را در فضای مجازی و رسانه ای نشر دادند. توصیه می‌کنم به کتاب «شریعتی؛ جستجوگری در مسیر شدن» شهید بهشتی و همچنین به نامه‌ای تاریخی شهید مطهری به حضرت امام (ره) مراجعه نمایید شهید بهشتی برای آنکه برخی مغرضانه یا ناخواسته در فهم سخنان او دچار اشتباه نشوند، تأکید کرد: «بحث من در اینجا، بحث جناب آقای مصباح نیست. بحث من در اینجا با شما طلاب است.»

 

 

بعد از شهادت شهید بهشتی آیت‌الله خامنه‌ای در گفت‌وگویی با روزنامه جمهوری اسلامی در خصوص رابطه شهید بهشتی و آیت‌الله مصباح بیان کردند((ایشان (شهید بهشتی) خیلی از آقای مصباح خوشش می‌آمد و تصریح می‌کرد که من از این آقای مصباح و امثال او خوشم می‌آید. از آدم‌های آرام و ملایم و تودار خوشش می‌آمد.))

 

 

یک سوال، شهید بهشتی که آقای مصباح را «چراغ دوستان انقلابی» می‌داند و او را دوست دارد، در زمینه بحث تئوریک پرخاش گر، متعصب و دگم‌اندیش است؟

 

 

شهید بهشتی به کسانی که در مقابل انتقادات منطقی آیت‌الله مصباح موضع می‌گرفتند هم واکنش نشان می‌داد و می‌گفت: ((مگر همین شما دوستان نبودید که من در اولین یا دومین دیدار به شما انتقاد کردم و گفتم چرا در برابر انتقاد منطقی جناب آقای مصباح از کارهای دکتر شریعتی، حساسیت بی‌جا نشان می‌دهید؟ مگر یادتان رفته؟))

 

 

آیت الله بهشتی البته چون برخی دیگران، منتقد شریعتی بود. امّا او معتقد بود شریعتی سودهایی هم برای انقلاب و اسلام داشته است و نباید او را کاملاً نفی کرد. علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت‌الله مصباح یزدی اما معتقد بودند آسیبی که شریعتی در آن برهه به اسلام می‌زد، قابل جبران نیست. عباراتی که شهید مطهری برای شریعتی در آن برهه تاریخی به کار می‌برد، گاه به‌تندی می‌گراید.درحالی‌که آیت‌الله مصباح حاضر به مناظره با شریعتی می‌شود، علامه طباطبایی حتی شریعتی را به حضور هم نمی‌پذیرد.

 

 

امام (ره) هم موضعی منفی نسبت به شریعتی داشت. وقتی سید حمید روحانی از امام در خصوص علت عدم استفاده از واژه مرحوم برای دکتر شریعتی در یکی از نامه‌هایشان سؤال کرد و خطاب به امام گفت: خوب بود اقلاً یک کلمه مرحومی شما می‌نوشتید، اینکه تأییدی نمی‌شود، امام فرمودند: «اگر او را مُسلِم می‌دانستم، می‌نوشتم!»

 

 

علی مطهری دریکی از خاطرات خود می‌گوید: «پدرم در منزل درباره مسائل اجتماعی و سیاسی و گروه‌ها و افراد مخالف خود صحبت نمی‌کردند، مگر اینکه سؤال می‌کردیم. در این صورت هم به‌طور مختصر جواب می‌دادند؛ مثلاً در باب مسئله دکتر شریعتی یک روز از ایشان در منزل سؤال کردم نظر امام درباره دکتر شریعتی چیست؟ فرمودند نظر امام ازنظر من تندتر است.»

 

 

بااین‌حال، وقتی قلمها به‌جای انعکاس حقایق به سیاسی‌کاری آلوده می‌شود آن هم در فضای مجازی که در و پیکری ندارد و هر حق و ناحقی به سرعت پخش می شود عده ای هم برای زنده نگه داشتن بدن نیمه جان طیف خود در جامعه و زخم زدن به پیکره انقلاب و به بهانه تخریب آیت‌الله مصباح، سخنان شهید آیت‌الله بهشتی را تحریف می‌ کنند، ضرورت تحول در علوم انسانی که مطالبه رهبر انقلاب است، فراموش می شود و دستاوردهای علمی و عملی و شاگردان استاد انکار می‌شود، آنگاه دیگر انتظار صداقت از آن جماعت مغرض نداشته باشید که فردا روز همه چیز را مطالبه می کنند و انقلاب و کشور و ملت را ارث پدریشان می دانند

 

 

مرور سخنان رهبر انقلاب در مورد آیت ‌الله مصباح یزدی خالی از لطف نیست:«این هجوم تبلیغاتی را که به شخصیت‌های برجسته، به انسان‌های والا و بااخلاق برجسته می‌کنند، این‌ها همه‌اش نشان‌دهنده اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز جزو شخصیت‌هایی است که همه دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می‌گیرند... حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هرجایی که باشد، آنجا را دشمن زود تشخیص می‌دهد، چون حسابگر است. دشمن آنجا را خوب می‌شناسد و به مقابله‌اش می‌آید. با مرحوم شهید مطهری هم همین‌جوری برخورد کردند.»

 

#فرزند-محرمم

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۵ ، ۰۸:۴۳
شباب الخمینی

یقه سفیدها...

 

 

 

می‌خواهم حرف‌هایی از جنس امروز بزنم حرف‌هایی که حتماً بعضی‌ها را ناراحت می‌کند، برخی‌هایی که هم خاطرات جهاد صغیر دیروز را دوست دارند و هم زیاد از نقدهای امروز خوششان نمی‌آید، همان‌هایی که پشت آمبولانس‌ها خاک سنگر خوردند و حالا عطر و ادوکلن میز و صندلی خوشبویشان می‌کند همان‌هایی که وقتی برای این کشور خون می‌دادیم تا بمانیم مشغول به تحصیل بودند تا بعد از اینکه صدای توپ و خمپاره‌ها خوابید برگردند و درون چمدان‌های که با خودشان آوردند برنامه ذلیل کردن استقلال این ملت را، چند سال بعدش، پیاده کنند. اصل حرفم با شماست، شما که داستان انقلاب را شنیدید و خوابتان برد، شمایی که گمان کردید برای این‌که خودتان را باد کنید باید باری باشید بر دوش دیگران، یا باید پای‌ در رکاب سیاست بگذارید و یا باید سروهای سربلند ایستادگی را سر ببرید، شما را که روزی خودتان جان‌مایه‌ی این ملت بودید چه شد که سرمایه‌های این ملت را هر وقت خواستند سر برآورند به‌جای این‌که ارج نهید صدایشان را خفه کردید، این‌ها جوان‌اند، جوانانی که فردای این ملت را می‌سازند، پیرمرادمان امیدش به همین جوان‌ها بود،پیرترین جوان انقلاب هم دغدغه‌اش تمام جوان‌هایمان هست. جوانانی که درزمانی که غبار فتنه همه‌جا را گرفته بود و فتنه‌گر آمده بود وسط میدان و جولان می‌داد و به خیالش که این ملت دیگر امامشان را از یاد برده‌اند و راحت می‌تواند بیاید و بزند و برود و به امام این امت توهین کند... این بار هم با چراغ هدایت مولایشان راه را از بی‌راه تشخیص دادند و دست فتنه را قلم کردند...نه؛در این کشور از این خبرها نیست جوانان این ملت حرفشان را صریح می‌زنند. این تهفه درویش را هم فقط برای همین نوشتم که بدانید بی‌خود دلتان را به حرف‌های برف خوش نکنید. اگر دوباره جماعتی بخواهند بنی‌صدر شوند همین را فقط بدانند که عاشورا را دوباره تکرار خواهیم کرد، عاشورایی همچون سی سال پیش ولی این بار نه جنگ هشت سال طول خواهد کشید، نه از کارشکنی خبری هست و نه خبری از جام زهر...

#فرزند-محرمم

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۰۵:۴۶
شباب الخمینی

آن روزها...

شوری در بین همه بر پا بود. تاجر و کارگر عین برادر بودند و همه گوش‌به‌فرمان و سینه‌چاک سخن پیر جماران. یادش به خیر مدام از حیله و پیله دشمن می‌گفت؛ می‌گفت نکند که یک‌وقت یادمان برود و قبله را گم کنیم. می‌گفت که دلداری و وعده‌های دشمن دلمان را نبرد که آن‌وقت تمام حاصلمان را به طوفان دریا سپرده‌ایم. جنگ است، فقط رنگ عوض می‌کند و در پی هر جنگ نقشه‌اش را. مهم این است که دوست و دشمن را خوب بشناسیم؛ به قول صابر خراسانی «چشم واکن اخوی خوب ببین یار کجاست/نخل بسیار ولی میثم تمّار کجاست»

 

 

این روزها...

 

 

جنگی بسیار پیچیده‌تر و سخت‌تر معروف به «جنگ نرم» شروع‌شده. روزهای شبیخون فرهنگی است. این بار تا خانه‌هایمان پیش‌آمده‌اند. اینجا گلوله‌ها سینه‌ات را نشانه رفته‌اند و تنها باید قلب دشمن را هدف بگیری و زودتر شلیک کنی اگر به دشمن فرصت نفس کشیدن را بدهی باید منتظر سقوط خیلی چیزها باشی. این بار دشمن آمده که فرهنگمان را غارت کند. فرهنگ ایستادگی، فرهنگ مبارزه، فرهنگ «ما می‌توانیم» و... در جنگ نرم، دشمن مشخص خارجی و عینی نداری، امّا می‌بینی که کم‌کم فرهنگ‌ها دارد عوض می‌شود، ضد ارزش‌ها دارد جای ارزش‌ها را می‌گیرد و آرمان‌ها قربانی مصلحت‌ها می‌شود.

 

 

در این شرایط نیروها مثل قبل باید به تکالیف خود عمل کنند و خط‌های عملیاتی را حفظ کنند.

 

برایمان دعا کنید...

 

#فرزند-محرمم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۰۱:۱۸
شباب الخمینی

کمربندهایتان را  ببندید...

جنگ نرمی که اّتش آن امروز زبانه کشیده, تفاوت‌های بسیاری با جنگی که بیست و اندی سال پیش از این پایان‌یافته, دارد. جنگ آن روز, جنگ سخت بود و دشمن پیش رو بود و دوستان, پسِ سر و همراه. امّا در جنگ امروز, دوست از دشمن, شناسا نیست. دشمن همه‌جا مستقرشده است, عرصه جنگ عوض‌شده است, به‌جای گلوله‌ها, کلمات رد و بدل می‌شوند و دشمن, نمادها و نشانه‌های مقدس را سپری پیش روی خویش کرده است. آن روز وقتی فرمانده کل قوا, دانشجوها را مفتخر به درجه افسری جنگ نرم ساخت و سردوشی‌های افسری را بر شانه هامان قرارداد, خیلی از دانشجوها دانستند که از این پس باید خواب و راحتی را بر خود حرام کنند, تیم اطلاعات عملیات باید فوراً دشمن را شناسایی کند, نفوذی‌ها را بشناسد, نقشه منطقه, پایگاه دشمن و کمینگاه‌هایش و توانش را ارزیابی کند. ستاد فرماندهی جنگ نرم در دانشگاه‌ها تشکیل بشود، وظایف تک‌تک دانشجوها مشخص بشود, هر افسری سنگر خود را بسازد, کار تبلیغاتی چهره به چهره آغاز بشود و...آن روز, تازه فهمیدیم این سخن امام را که پس از پایان جنگ, فرموده بود: کمربندهایتان را ببندید که هیچ‌چیز تغییر نکرده است...یعنی مراقب باشید که گرفتار شبیخون نشوید. یعنی من و تو خواب نباشیم که اگر خط سقوط کرد, باید منتظر سقوط خیلی چیزها باشیم.

#فرزند-محرمم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۲۳:۰۹
شباب الخمینی